شایعه شده بودنمازنمی خونه . . .

بســـم رب الــمهــدی (عج)

تو گردان شایعه شد؛نماز نمی خونه! گفتن:«تو که رفیق اونی، بهش تذکر بده!» باور نکردم و گفتم:«لابد می خواد ریا نشه، پنهانی می خوانه». وقتی دو نفری توی سنگر کمین جزیره ی مجنون، بیست و چهار ساعت نگهبان شدیم. با چشم خودم دیدم که نماز نمی خواند! توی سنگر کمین، در کمینش بودم تا سرحرف را باز کنم. - تو که برای خدا می جنگی، حیف نیس نماز نخونی... لبخندی زد و گفت:یادم می دی نماز خوندن رو! - بلد نیستی!؟ - نه، تا حالا نخوندم! همان وقت داخل سنگر کمین، زیر آتش خمپاره ی شصت دشمن، تا جایی که خستگی اجازه داد، نماز خواندن را یادش دادم. توی تاریک و روشنای صبح، اولین نمازش را با من خواند. دو نفر نگهبان بعد با قایق پارویی که آمدند و جای ما را گرفتند. سوار قایق شدیم تا برگردیم. پارو زدیم و هور را شکافتیم. هنوز مسافتی دور نشده بودیم که خمپاره شصت توی آب هور خورد و پارو از دستش افتاد. آرام که کف قایق خواباندمش، لبخند کم رنگی زد. با انگشت روی سینه اش صلیب کشید و چشمش با آسمان یکی شد...

كــَـــعـــبــــهـ ، قـــُـــرآن وَ حــجـــــآب

بســـم رب الـــزهـــراء (س)

نــُــخــُــســـت وَزیــــــر اَســـبـــَــق انــگـــلـــیـــــس :

« مـــآدآمـــی كـــهـ  [كــَـعـــبـــهـ ]، [قـــُـــرآن] وَ [حــجـــــآب]دَر جــَــوآمــــع اِســـــلــــآمــــــی بــــآشـــَـــد ،


 مــــآ نــــمـــی‌تــَــــوآنـــیـــــم ســـیـــآدَت وَ آقــــــآیـــــیِ خـــود رآ دآشــــتــــهـ بــــآشـــیــــم !!!

بـــآیـــَـــد ؛

قـــُـــرآن رآ بـــســـــوزآنـــیـــــم ، كـــَـــعــــبـــــهـ رآ اَز بـــیــــن بــبـــَــریــــم


 وَ عــفـــَــت وَ حـــجــــــآب رآ اَز بــــآنـــــوآن مــُـــســـَــلـــمــــآن بــگــــیـــــریــــــم » .

نماز اول وقت

بســــم رب الــــمهـــدی (عج) 

آیت الله مصباح فرمودند: « مرحوم علامه طباطبائی و آیت الله العظمی آقای بهجت از مرحوم آقای قاضی ـ رحمة الله علیه ـ نقل می کردند که ایشان می فرمودند: {اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد، مرا لعن کند} (و یا فرمودند: به صورت من تف بیاندازد )  اول وقت، سرّ عظیمی است، ( حافظوا علی الصلواة ) خود یک نکته ای است غیر از ( أقیموا الصلاة )! اینکه انسان اهتمام داشته باشد و مقید باشد که نماز را اول وقت بخواند، فی حد نفسه آثار زیادی دارد ولو حضور قلب هم نباشد.

[ ]

بســــم رب الـــمهـــدی (عج)

برخی از بندگان در عرش مورد لعن و نفرین خداوند قرار می گیرند .در این خصوص پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله و سلم می فرمایند:
چهارکس را خداوند از بالای عرش خود لعنت کرده و ملائکه آمین گفته اند :
1 – کسی که خود را تحت فشار قرار دهد به طوری که نه زنی بگیرد و نه کنیزی، به این خاطر که فرزندی نداشته باشد(و از راه حرام رفع شهوت کند)
2- مردی که خود را شبیه زنان می کند در حالی که خداوند او را مرد آفریده است
3-و زنی که خود را شبیه مردان می کند درحالی که خداوند او را زن آفریده است
4- و گمراه کننده مردم ،و مراد کسی است که آنها را مسخره می کند(مثلا)به مسلمانی گوید :بیا چیزی به تو بدهم ،و چون آمد می گوید:(ببخشید)چیزی ندارم(یا )به نابینایی گوید :مواظب باش به فلان حیوان برخورد نکنی در حالی که مقابل او چیزی نیست (یا) و اگر کسی سراغ خانه ای از او می گیرد ،(عمدا) آدرس اشتباهی می دهد.
(جامع الاحادیث الشیعه ج20 ص 14)


 

من که جاموندم باز...ارباب..

بســ ـــم ربـ الــ ــحـسـ ـیــ

 

مَــنـ کـِـهـ جــآ مــونـدَمـ بـآز...[ اَربـابــ ]...

 

جــآ مــآنــدَنـ اَز کــاروانـ عُــشّـاقـ شُـدهـِ حـِکـآیـَـتـِ هـَــمـیشَـگـیِ مَــنـ و [ اَربـابــ ]

 

[♥زیــــآرَتِ اَربــــــآب♥]

بســ ـــم ربـ الــ ــحـسـ ـیــ

گــُــفـــت : [ضــَــمـــآئــــــر] رآ نــــآم بــِــبـــَـــر

گــُــفــــتـــَــم : [مــَــن , مـــَــن , مـــَـــن ] !!!!!!!!!

گــُــفـــت : پـــَـــس بــَــقـــیــــهـ اَش ؟؟؟

گـــُــفـــتــــَــم : هــَــمـــهـ رَفـــتـــَــنــــد [زیــــآرَتِ اَربــــــآب] وَ مـــَـــن جــــآمــــآنـــــدهـ اَم

...


به روایت مادر

بســـــم رب الـــــــزهـــراء

شاگرد اخلاق آیت الله خوشوقت بود.بچه ها می گویند به حاج آقا گفته بود:"ذکری به من یاد بدین که من شهید بشم."

حاج آقا گفته بود:"شما الان فقط وظیفه تونه اون جا(سایت نطنز)خدمت کنید.خدمت شما در اون جا،ظهور آقا امام امام زمان (عج) رو نزدیک می کنه."

دوستانش بعد از شهادت مصطفی رفتند به حاج آقا گفتند:

"حاج آقا!چه ذکری به مصطفی یاد دادی؟؟!"

حاج آقا گفته بود:"تا همین جا دیگه کافیه.بهتره شما خدمت کنید...نیازی نیست برید ذکر یاد بگیرید!"

+

برگرفته از کتاب من مادر مصطفی

حرف دل شهدا

بســـم رب الشــهدا

 

سلام هم وطن. 

میخواستم بزرگ بشم  درس بخونم مهندس بشم
خاکمو آباد کنم
زن بگیرم مادر و پدرمو ببرم کربلا
دخترمو بزرگ کنم ببرمش پارک ,تو راه مدرسه باهم حرف بزنیم
خیلی کارا دوست داشتم انجام بدم
خوب نشد
باید میرفتم از مادرم, پدرم ,خاکم , ناموسم ,دخترم , دفاع کنم
رفتم که
دروغ نباشه
احترام کم نشه
همدیگرو درک کنیم
ریا از بین بره
دیگه توهین نباشه
محتاج کسی نباشیم
 
الان اوضاع چطوره؟؟
 

 

 

اوضاع خيلي خوبه

 

پدر بزرگه سالي ۲بار مكه ميره ولي يه بار نيومد دست نوه اش رو بگيره.
 
داداشي اوضاع خيلي عاليه
 
 
دختره با نامزدش تا دم دانشگاه ميره داخل دانشگاه با چند نفر
ديگه هم هست

 

داداش اوضاع از اين بهتر نميشه


پسراي سرزمينت ابروهاشونو برميدارن مثل دخترا

 

داداش اوضاع خيلي قشنگه

داداش يه مـــــــادر چندتا بچه رو نگه ميداره آخ نميگه

اما چندتا بچه يه
مـــــــادر رو نگه نميدارن..


داداش دختر سرزمين ات تو سن كم داره كار ميكنه كه شما به خاطر آسايش اينا از خودتون گذشتين

 

داداش سالي چند تا از اين حادثه ها داريم...

يه مرد زن و بچه اش رو تو اسيد سوزوند
چشماي جفتشون از كاسه دراومد.

داداش تو مصرف مواد مخدر اول شديم...
 
 
داداش اين كوچولو  تو جوب هاي كشورت پيدا شد
 
 ببين چه اوضاع خوبه
 

داداشی...
.
.
.
داداش اوضاع خيلي بهتر از ايناست

میترسم

بســــم رب الــحســـین (ع)

 

تمام ترسم از آن روزی است که چشم در چشم تو زانو بزنم

و با تمام وجود خسته ام از تو بخواهم تا تنها یک روز تنها یک روز مرا به دنیای قبلی ام برگردان

تا یک ساعت تو را  بشناسم

و تمام تنم به لرزه در می آید وقتی می گویی آیا در دنیا به اندازه ی کافی فرصت ندادیم؟!

+ خدایا می ترسم همین!

می ترسم کوله پشتیم خالی باشه

می ترسم برات چیزایی رو به سوغات بیارم که نباید!

 

از خدا خجالت کشیدم

بســــم رب الــحســین (ع)

شب عملیات پلاکشو کند و انداخت سمت سیم خاردارها!

بهش گفتن این چه کاریه! اگه شهید شدی خونوادت چه گناهی کردن که یه عمر چشم انتظار بچشون باشن!

گفت :یه لحظه توی ذهنم اومد که اگه شهید بشم جنازمو میبرن توی محل و عجب تشییع جنازه ی باشکوهی توی محل واسم راه میفته!
 
                                                      از خدا خجالت کشیدم....