بســــم رب الـــزهــراء (س)

◄یکی از برادران سپاه نقل کرد:

شهید اسماعیل دقایقی فرمانده ی دلاور لشگر بدر در تاریکی شب به چادرهای بچه های
بسیجی سر می زد و آن ها را نظافت می کرد.

از بس خاکی می گشت، اگر کسی به لشگر بدر می آمد، نمی توانست تشخیص بدهد
فرمانده ی این لشگر کیست؟

یک بار یکی از بچه ها که اسماعیل را نمی شناخت و فکر می کرد نیروی خدماتی است

گفت: «چرا نیامدی چادرمان را نظافت کنی؟»

و او جواب داده بود : « به روی چشم امشب می آیم.»